جدول جو
جدول جو

معنی کل وچه - جستجوی لغت در جدول جو

کل وچه
کلید در خانه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کلیچه
تصویر کلیچه
کلوچه، قرص نان، گردۀ نان، کلیجه
کنایه از قرص آفتاب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آلوچه
تصویر آلوچه
نوعی از آلوی ریز و ترش، نلک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کلاوه
تصویر کلاوه
سرگشته، گیج، سراسیمه، کلاف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کلوخه
تصویر کلوخه
هر چیزی که به شکل و اندازۀ کلوخ باشد، مثل قطعۀ قند، کلوخ مانند مانند کلوخ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کلوچه
تصویر کلوچه
نوعی شیرینی که با آرد گندم و روغن و شکر تهیه می شود، گردۀ نان، قرص نان، کلیجه، کلیچه
فرهنگ فارسی عمید
(چِلُ چَ)
در تداول عامۀ تهرانیان، به معنی خبرهای دروغ و شایعات بی اساس است. مرادف هو و چو. اراجیف. خبرهای شایع و دروغ. شایعات دروغین. خبرهای بی اصل. اخبار دروغ که بپراکنند. و رجوع به چل وچو افتادن و چل وچو انداختن و چل وچوانداز شود.
لغت نامه دهخدا
(گُ چَ / چِ)
جنبانیدن انگشتان در زیر بغل و خاریدن پهلو و کف پای مردم تا به خنده آیند. (برهان) (آنندراج). غلغلچ. غلغلک
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی از دهستان گورگ سردشت است که در بخش شهرستان مهاباد واقع است و 123 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(کَ / کِ چَ / چِ)
مخفف کلکلیچه است که به معنی غلغلیچه باشد و آن کف پای خاریدن و جنبانیدن انگشتان باشد در زیر بغل مردم تا به خنده افتند. (برهان) (آنندراج). غلغلیچه و حالت خنده ای که از خاریدن کف پا و زیر بغل پدید آید. (ناظم الاطباء). و رجوع به غلغلیچه و کلکلیچه شود
لغت نامه دهخدا
(کَ رَ / رِ)
نوعی گیاه طبی است در بم. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). علف تلخی است بیابانی. در گناباد خراسان برای معالجۀ درد شکم آن را می جوشانند و می خورند
لغت نامه دهخدا
(کُ تَپْ پِ سِ لَ)
دهی از دهستان کل تپه فیض الله بیگی است که در بخش مرکزی شهرستان سقز واقع است و 360 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(کُ)
دهی از دهستان میاندربند است که در بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع است و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(کُ چَ / چِ)
کلوچ. کلیچه. کلیجه. نان روغنی بزرگ. (فرهنگ فارسی معین). کلیچه. قرص. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، نوعی نان شیرینی و آن انواع دارد. طرز تهیه متداول آن چنین است: یک کیلو آرد سفید خوب را درظرفی ریزند و میانش را گود کنند و نیم کیلو کرۀ صاف شده و 4 عدد تخم مرغ و اندکی نمک با یک استکان آب در آن ریزند و بهم زده مشت و مال دهند تا خوب خمیر بعمل آید سپس آن را در ظرفی نهند و دو ساعت به حال خودگذارند تا ور آید. (فرهنگ فارسی معین) :
کاک و کلوچه نسبتش گر به دو ماه کرده ام
سهل مبین که فکر آن من به دو ماه کرده ام.
بسحاق اطعمه.
- کلوچه قندی، نوعی از شیرینی که از شکرو آرد گندم کنند. قسمی نان شکرین. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
جنباندن انگشتان و خاریدن زیر بغل پهلو و کف پای مردم تا بخنده در آیند غلغلچ غلغلک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلاویه
تصویر کلاویه
فرانسوی شستی زبانزد خنیا شستی ارگ یا پیانو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلوچه
تصویر کلوچه
نان روغنی بزرگ، قرص، کلیچه
فرهنگ لغت هوشیار
قسم خردتر گوجه که ترشتر از آن میباشد ادرک اجاص آلنج نیسوق آلچه الو هلو هلی ترش هلو. آلوی جیلی. یا آلوچه سگک قسم پست و ترش تر و خردتر آلوچه آلو کوهی نلک آلوترش زعرور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل خوچه
تصویر گل خوچه
((~. چَ یا چِ))
غلغلک، به خنده آوردن کسی با تحریک زیر بغل یا شکمش، غلغلج، پخپخو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کلاویه
تصویر کلاویه
((کِ یِ))
شستی ارگ و پیانو
فرهنگ فارسی معین
((کُ چِ))
نوعی نان شیرینی که با آرد گندم و روغن و شکر می سازند. کلیچه هم گفته می شود
فرهنگ فارسی معین
دیدن کلوچه در خواب، دلیل بر عیش خوش بود و مال بسیار. اگر بیند که کلوچه می خورد، دلیل است مال حاصل کند. اگر بیند که کلوچه در دهان نهاد و نتوانست بخورد، دلیل است مال او از دیگران بود. محمد بن سیرین
کلوچه در خواب تعبیر شیرینی ها و ماکولات خوب را دارد و نشان از خیر و خوبی و نعمت و برکت است به شرطی که زنجبیل و دارچین و ادویه. از این قبیل نداشته باشد. عطر خوب داشتن و بوی خوش از کلوچه استشمام کردن تغییری در تعبیر به وجود نمی آورد ولی اگر عطر و بو از زنجبیل و دارچین و ادویه تند و از این قبیل باشد و تصور وجود چنین چیز هائی در خواب برای شما پیدا شود خوب نیست چون خواب می گوید به نعمتی می رسید که در پایان غم و اندوه می آورد و شما را به گریستن وا می دارد. کلوچه مالی است لقمه ای و بخش شده. مانند پولی که بین چند نفر تقسیم شود و یک بخش از آن را نیز به بیننده خواب اختصاص دهند. اگر در خواب دیدید چندین کلوچه دارید سهام بیشتری نصیب شما می شود ولی تغییری در بخش بخش بودن آن نمی دهد. اگر در خواب دیدید کلوچه می خورید خوب است چرا که خوشحال می شوید و به عیش و شعف می رسید. خریدن و گرفتن و داشتن آن همین تعبیر را دارد. اگر دیدید کلوچه داشتید اما نتوانستید بخورید مالی به دست می آورید که از گلویتان پائین نمی رود. اگر در خواب ببینید کسی کلوچه ای به شما می دهد شما را به نعمت می رساند. اگر دیدید کلوچه می پزید کاری مفید انجام می دهید. منوچهر مطیعی تهرانی
۱ـ خوردن کلوچه در خواب، نشانه توفیق بسیار زیاد در تمامی کارهایی است که هم اکنون به آن اشتغال دارید. ، ۲ـ پختن کلوچه در خواب، نشانه صرفه جویی در امور خانه است. .
دیدن کلوچه درخواب بر چهار وجه است. اول: مال حلال. دوم: روزی فراخ. سوم: نعمت بسیار. چهارم: عیش خوش.
فرهنگ جامع تعبیر خواب
کسی که بینی کوچک دارد
فرهنگ گویش مازندرانی
کوشش و تقلا، بز نر جوان، بز نر یک ساله، بز اخته شده
فرهنگ گویش مازندرانی
کت نمدی چوپانان، چوخا
فرهنگ گویش مازندرانی
انگشت کوچک دست انسان
فرهنگ گویش مازندرانی
فضای میان دو خط شخم زده
فرهنگ گویش مازندرانی
چوبی بلند، که نوک آن دو شاخه است و جهت حمل شاخه های انار و
فرهنگ گویش مازندرانی
آدم کوتاه قد، آدم کوتاه قد
فرهنگ گویش مازندرانی
کوتاه قد
فرهنگ گویش مازندرانی
خمیده خمیده
فرهنگ گویش مازندرانی
بچه ی شوهر، فرزندی که شوهر از زن دیگر دارد
فرهنگ گویش مازندرانی
باب دل، مورد پسند
فرهنگ گویش مازندرانی
لب و لوچه
فرهنگ گویش مازندرانی
جوجه اردک
فرهنگ گویش مازندرانی